لجستیک چیست؟
لجستیک مفهومی است که این روزها میتوانیم ردپای آن را در زندگی روزمره افراد به وضوح مشاهده کنیم اصطلاح در یک تعریف ساده این گونه بیان میشود: « مدیریت فرآیند جمع آوری، ذخیره و انتقال منابع (یا کالا) از نقطه مبدأ به مقصد.»
در حقیقت لجستیک بخشی از زنجیره تأمین است که وظیفه جابجایی یک مرسوله و رساندن را برعهده دارد.
انواع لجستیک
این مفهوم به دو دسته اصلی درون سوی و برون سوی تقسیم میشود.
یکی از مهمترین فرآیندهای زنجیره تامین مربوط به لجستیک درون سوی میباشد. در این بخش تمرکز اصلی بر روی مدیریت جابجایی کالا به ویژه از تولیدکننده به انبار یا خرده فروشیها است در صورتی که نوع برون سوی در راستای تأمین کالا از انبار و تحویل آن به دست مشتری نهایی فعالیت میکنند.
لجستیک معکوس (Reverse Logistics)
این دسته همان طور که از نام آن مشخص است، روندی برعکس آن چه میدانیم را طی می کند
لجستیک معکوس متمرکز بر بازگشت کالا از مقصد به انبار یا نقطه مبدأ میباشد.
به بیانی دیگر لجستیک معکوس فرآیند برنامهریزی، اجرا و کنترل جابجایی کالا از گیرنده به فرستنده است که عموماً با هدف پس گرفتن کالا یا امحاء آن صورت میپذیرد.
لجستیک سبز (Green Logistics)
لجستیک سبز دستهای است که در آن تلاشهایی در جهت کاهش اثرات محیط زیستی فرآیندهای حمل و نقل انجام میگیرد. راهکارهای متعددی برای کاهش تأثیر این حوزه بر روی آلودگیهای زیست محیطی پیشنهاد شده و میتوانیم مواردی مانند بهینهسازی راهها، بهرهمندی بیشتر از حمل و نقل هوایی و عدم استفاده از وسایل نقلیه دودزا را در لجستیک سبز ببینیم .
لجستیک اضطراری (Emergency Logistics)
این اصطلاح در کمپانیهای فعال در صنعت حمل و نقل و زنجیره تأمین به کار میرود. اگر به هر دلیلی در فرآیند تولید کالا تأخیری رخ دهد یا یک حادثه طبیعی اتفاق بیفتد، نیاز است تا سیستم با سرعت بیشتری کالا را در طول زنجیره منتقل کند. در این چرخه عوامل دیگری مانند دولتها و سازمانهای بشردوستانه با ظرفیت خود به کمک کمپانیهای حمل و نقل میآیند تا به عملیات حمل و نقل کالا سرعت ببخشند.
لجستیک تولید (Production Logistics)
این زیرشاخه از صنعت بیشتر به بهینهسازی فرآیند تولید کالا، به عنوان مثال در یک کارخانه یا تولیدی مربوط میشود. در این نوع هدف اصلی این است که هر یک از دستگاهها در زمان مناسب محصول مناسب را با کیفیت مناسب دریافت کنند. در نتیجه بهرهوری سیستم بالا رفته و میتوان در زمان کمتر تعداد محصول بیشتری تولید نمود.
لجستیک توزیع (Distribution Logistics)
این دسته شاید بیشتر از انواع دیگر برای همه ما آشنا باشد. از زمانی که تولید به پایان میرسد و سفارش از سمت مشتری ثبت میشود، عملیات پردازش در انبار و تحویل مرسوله به مشتری آغاز شده که به آن لجستیک توزیع گفته میشود. دلیل اهمیت بالای این نوع این است که تعداد، زمان و مکان در عرضه و تقاضا با یکدیگر متفاوت هستند. در نتیجه این نوع لجستیک میبایست توازن و تعادل میان این دو را برقرار سازد.
لجستیک نظامی (Military Logistics)
از آن جایی که یک ارتش بدون منابع قدرتمند کاملاً بی دفاع است، لجستیک نظامی در طول تاریخ از اهمیت بسیار بالایی نزد سران نظامی کشورها برخوردار بودهاست. افسران نظامی فرآیندهای تأمین را مدیریت میکنند تا منابع به محل مورد نظر جابجا شوند و بهترین بازدهی و عملکرد در عملیات نظامی به وجود آید. نقش لجستیک نظامی آن قدر پررنگ است که شکست بریتانیا در جنگ استقلال آمریکا و نیز شکست متحدین در جنگ جهانی دوم تا حد زیادی به شکست آنها در این حوزه نسبت داده میشود.
قابل ذکر است که دسته بندیهای دیگری نیز در این صنعت مطرح است و این لیست شامل تمام زیرشاخههای آن نمیشود.
لجستیک کسب و کار (Business Logistics)
این مفهوم زمانی وارد چرخه کسب و کار میشود که مشتری کالایی را از یک فروشگاه (چه سنتی چه آنلاین و با هر دسته بندی کالایی) خرید میکند. در یک تعریف مختصر و مفید لجستیک کسب و کارها این گونه توضیح داده میشود: «رساندن کالای درست، در زمان درست، در مکان درست، به تعداد درست، با قیمت درست و به مشتری درست . فرقی ندارد که یک کسب و کار حمل و نقل اختصاصی خود را داشتهباشد یا این وظیفه را به یک شرکت طرف سوم محول کردهباشند. روند معمول به این گونه است که پس از ثبت سفارش چرخه تأمین کالا آغاز شده و بعد از عملیات پردازش برای مشتری ارسال میشود.
تمام کشورها و مناطق دنیا، به نحوی در بخش لجستیک دخیل هستند و بنا بر مقتضیات محلی، جغرافیایی و فرهنگی خود، به طرح و ابداع فرمهایی از مراکز لجستیکی پرداخته که الزاما با مناطق و کشورهای دیگر یکسان نیست و این موضوع نیاز به خلق اصطلاحات لجستیکی گوناگونی دارد.
با این همه، ضرورت دارد که یک وحدت رویه و استاندارد مورد وثوق برای همه افراد مرتبط با مباحث و فعالیتهای لجستیکی وجود داشته باشد که این مقاله تلاشی اجمالی در این خصوص است.
در جدول زیر تعدادی از واژگان و اصطلاحاتی که برای مراکز لجستیکی توسط نویسندگان مختلف به کار رفته را نشان میدهد.
R | اصطلاح فنی | معادل فارسی |
۱ | Logistics Centers | مرکز لجستیکی |
۲ | Air cargo port | بندرگاه هوایی |
۳ | Bulk terminal | پایانه بار عمده |
۴ | Container yard | محوطه کانتینرها |
۵ | Distribution center | مرکز توزیع |
۶ | Dry port | بندر خشک (بندرداخلی) |
۷ | Freight village | دهکده حمل بار |
۸ | Gateway | درگاه |
۹ | Hinterland terminal | ترمینال پسکرانه |
۱۰ | Industrial park | شهرک صنعتی |
۱۱ | Inland clearance depot | انبار ترخیص داخلی |
۱۲ | Inland customs depot | گمرک داخلی |
۱۳ | Warehouse | انبار گمرک |
۱۴ | Urban distribution center | مرکز توزیع شهری |
تعریف برخی از واژههای معادل مرکز لجستیکی
Inland waterway port بندر آبراه داخلی:
وجود این نوع بنادر در بحث لجستیک دریایی ، مفهوم تازهای نیست ؛ بلکه یک ابزار مفید و کاربردی برای انتقال بارهای فلهای است. در واقع این گونه بنادر، در ساحل رودخانهها و یا آبراهههای داخلی، که به آبهای آزاد و دریا متصل هستند ساخته و احداث میشوند و با توجه به موقعیت مکانی و حجم کالای منتقل شده، به عنوان یک بندر داخلی به حساب میآیند.
بندرگاه هوایی(Air cargo port ):
بندرگاه هوایی ، در واقع پایانههایی درکنار امکانات مسافری هستند که معمولا برای کالاهای با ارزش و دارای تاریخ انقضاء استفاده میشوند، اما کمکم در حال بدل شدن به پایانههای حمل بار اختصاصی نیز هستند. در این گونه بندرگاهها ، تسهیلاتی نظیر گمرک و امکانات توزیع و گاهی تولیدی وجود دارد.
مراکز توزیع (Distribution center) :
مراکز توزیع ، نوع خاصی از پایانههای اینترمدال ( متقابل ) هستند که در فضای آن، زنجیرهای از عملیات ایجاد کننده ارزش افزوده بر روی بار را به انجام میرسانند. فعالیتهای این مراکز، توسط شرکتهای حمل و نقل جادهای پشتیبانی میشود
این فعالیتها عبارتند از :
انتقال (Transfers ):
به معنای انتقال کالا از بستههای دریایی و کانتینرها، به کانتینرهای داخلی و مخصوص حمل با کامیون میباشد.
بارانداز متقاطع یا کراس داکینگ (Cross docking ):
در این باراندازها، بارهای وارداتی بدون انبارکردن مستقیما به فروشگاها و مراکز توزیع نهایی فرستاده میشوند.
انبارداری ( Warehousing ):
روشی استاندارد و معمولی است، که هنوز در بسیاری از مراکز توزیع صورت میگیرد و به عنوان نقاط یا بخش مهمی از زنجیره تامین برای ترکیب و جداسازی کالا محسوب میشود.
مرکز لجستیکی ( Logistics center) :
این شهرکها به منظوری طراحی و ساخته میشوند تا امکان مدیریت بهتر بر فعالیتهایی مرتبط با حملونقل و جابجایی بار را به وجود آورند .
مراکز لجستیکی ، به عنوان ترویج دهنده روشهایی نظیر فعالیتهای زیر شناخته میشوند :
یک کاسهسازی بارهای یک مشتری (local consolidation ):
به این معنا که بارهای مختلف یک مشتری ، از تولیدکنندگان مختلف دریافت و در یک نقطه سَرجمع شده و به صورت یککاسه به مقصد ارسال شود.
حمل و نقل چندگانه (intermodal transportation ):
در این مراکز، وسایل مختلفی برای حمل و جابجایی کالا وجود دارد
فعالیتهای اقتصادی منطقهای ( regional economic activity ):
دهکده حمل بار (Freight village):
منطقهای که برای شماری از فعالیتهای لجستیکی و ترابری به وجود آمده است و با اینکه ممکن است الزاما مشترک نباشند، اما به جهت ایجاد همافزایی و بهرهوری بیشتر، با هم هماهنگ میشوند. ویژگی مشخص این مراکز، پایانههای مختلط و دسترسیهای مشترک برای امکانات و خدمات است .
بندر خشک یا بندر داخلی ( Dry port):
در بنادر خشک ، تمام فعالیتهای یک بندر، به جز بارگیری و حملونقل دریایی انجام میشود. در واقع بندر خشک ، یک منطقه درون سرزمینی است که مستقیم با جاده یا راه آهن به بندر دریایی متصل میشود. بندر خشک دارای امکانات حملونقل و انبارداری مناسبی است که باعث میشود به عنوان یک حلقه واسطه بین مراکز مصرف و بنادر ساحلی عمل کند.
پایانه بارهای عمده (Bulk terminal):
این مراکز ، بندرگاههایی اصلی، با حجم وسیع و ارتباطات باری جهانی هستند. منظور از واژهی عمده ، حجم بالای بار است. بار با حجم بالا، وارد این پایانهها شده و جهت ترابری به حجمهای کوچکتر تقسیم میشود. این پایانهها با نواحی انبارهای زمینی ، بارگیری و تخلیه بار سریع، استفاده فشرده از فناوری اطلاعات و حملونقل هوشمند شناخته میشوند.
تعاریف و اصطلاحات حمل ونقل
کارگو(cargo):
به محصول یا کالایی اطلاق می شود که قرار است توسط حاملی به صورت حمل هوایی، حمل زمینی و یا حمل دریایی حمل شود.تمامی مواد، کالاها، مصالح،مال التجاره که به صورت حمل هوایی، دریایی و یا زمینی حمل می شود و دارای بارنامه هوایی،دریایی و زمینی است و یا دارای هرگونه رسید حملی از شرکت حمل کننده است اعم از چهارپایان، لوازم شخصی مسافران،اجزا و قطعات لوازم خودرو و …،نامه و حتی چمدان های همراه مسافر در کابین که توسط هواپیما حمل میشود را کارگو می نامند.
اینکوترمز یک کلمه مرکب است که از ترکیب سه کلمه انگلیسی (International Commercial Terms) به معنی اصطلاحات بینالمللی بازرگانی تشکیل شدهاست و به صورت گستردهای مورد استفاده قرار میگیرد. این اصطلاحات برای تفکیک هزینهها و مسئولیت ها بین فروشنده و خریدار استفاده میشود. اینکوترمز به مسائل مرتبط با حمل کالا از فروشنده به خریدار پاسخ میدهد. مسائلی شامل حمل کالاها، ترخیص کالاها، واردات و صادرات کالاها، اینکه چه کسی مسئول پرداخت میباشد و اینکه ریسک جابجایی و انتقال کالا در مراحل مختلف حمل بر عهده چه کسی میباشد.
اینکوترمز ۲۰۱۰ نسخه ی هشتم و نهایی از اینکوترمزها می باشد ، که در ۱۱ قانون تعریف شده و بر مبنای طریقه حمل به دو دسته کلی تقسیم بندی می شوند.
گروه اول؛ این گروه شامل اینکوترم هایی می باشند که تمامی طرق حمل را در بر می گیرند و متشکل از ۷ قانون می باشد (EXW ,FCA ,CPT ,DAT )
گروه دوم؛ این گروه شامل اینکوترم هایی می باشد که شامل راه های آبی دریایی و داخلی (درون کشوری) هستند.(FAS ,FOB ,CFR ,CIF)
نقاط بحرانی محلی است که آیتم مورد بررسی(هزینه ها و خطرات) تا آن نقطه بر عهده فروشنده است .
تحویل در محل تعیین شده فروشنده (EXW ):
: در این روش فروشنده، کالا را در محل تولید و یا انبار کالا قبل از بارگیری (Unloaded) به خریدار تحویل می دهد و کلیه مسئولیت ها و هزینه ها، اعم از بارگیری ، حمل و نقل، بیمه، گمرک و ریسک خرابی کالا بر عهده خریدار است.
تحویل در پایانه کشور مقصد (DAT) :
این اصطلاح بدین معنی است که فروشنده تمام هزینه های حمل ونقل (هزینه صادرات، حمل، تخلیه از حامل اصلی در بندر مقصد و هزینه های بندر مقصد) و فرض قبول تمامی ریسک ها تا پایانه مقصد را عهده دار می شود. پایانه می تواند بندر، فرودگاه، و مکان تبادل کالا تلقی گردد. ضمن اینکه حقوق ورودی، مالیات و هزینه های گمرکی برعهده خریدار می باشد.
تحویل در نقطه ای معین در کشور مقصد (DAP) :
این اصطلاح می تواند برای تمامی حالات حمل و نقل استفاده شود، و یا در فرآیندی که در آن بیش از یک حالت حمل ونقل وجود داشته باشد. فروشنده مسئول هماهنگی حمل و تحویل کالا، آماده سازی جهت انجام تخلیه بار از وسیله نقلیه، در محل مورد توافق می باشد. در این روش پرداخت مالیات و پوشش بیمه بر عهده فروشنده نمی باشد.
تحویل در مقصد با پرداخت حقوق و عوارض گمرکی(DDP) :
فروشنده مسئول تحویل کالا در محل قید شده در کشور خریدار است، و پرداخت تمامی هزینه های انتقال کالا به مقصد از جمله حقوق ورودی و مالیات بر عهده وی می باشد. این ترم حداکثر تعهدات در فروشنده وحداقل تعهدات در خریدار را در بر می گیرد.
کرایه حمل پرداخت شده (CPT):
این قاعده که نوعی حمل مرکب می باشد، بر این مفهوم دلالت می کند که فروشنده کالا را تهیه، حمل داخلی و ترخیص صادراتی نموده، هزینه های ترخیص صادراتی را خود پرداخت می کند. بعلاوه حمل کننده کالا تا مقصد نهائی را انتخاب، قرارداد حمل را منعقد و کرایه را تا محل مشخص در قرارداد بعنوان مقصد نهائی پرداخت می نماید. ریسک و مسئولیت فروشنده زمانی که کالا را تحویل اولین حمل کننده می دهد خاتمه می یابد. همچنین پرداخت هزینه بیمه و عقد قرارداد بازرسی با خریدار است.
تحویل به حمل کننده در محل مورد توافق (FCA):
به معنای این است که فروشنده کالا را پس از ترخیص صادراتی در محل مقرر به حمل کننده تعیین شده از سوی خریدار تحویل می دهد. با توجه به اینکه محل تحویل کشور خریدار باشد، بارگیری با خریدار است و نقطه ریسک فرایند می باشد. هزینه حمل و بیمه با خریدار است، همچنین معمولاً و (نه الزاماً) عقد قرارداد حمل و بیمه به عهده خریدار می باشد.
اینکوترم راههای دریایی و داخلی
تحویل در کنار شناور (FAS):
محل خاتمه ریسک فروشنده کنار کشتی در بندر مبدا حمل است. مسئولیت عقد و پرداخت هزینه حمل، بیمه و بازرسی به عهده خریدار است.
تحویل روی شناور (FOB):
فوب یا FOB زمانی اتفاق می افتد که فروشنده وقتی کالا را از روی نرده کشتی در بندر مبدأ عبور داد ریسک خود را خاتمه داده است. هزینه حمل و همچنین عقد قرارداد حمل از بندر تحویل، بیمه و بازرسی به عهده خریدار می باشد.
هزینه، کرایه و بیمه حمل (CIF):
در این روش کالا وقتی از روی نرده کشتی بارگیری می شود، مسئولیت فروشنده خاتمه می یابد. ضمن اینکه هزینه حمل و بیمه و عقد قرارداد آن ها با فروشنده می باشد .
هزینه و کرایه حمل (CFR):
همان C&F کالا وقتی از روی نرده کشتی عبور می کند (بارگیری می شود) مسئولیت فروشنده خاتمه می یابد. پرداخت هزینه بیمه و عقد قرارداد آن با خریدار، و همچنین پرداخت هزینه حمل و عقد قرارداد آن با فروشنده می باشد.
ارز بیمه نامه باید همان ارز معامله باشد، اگر فروشنده ارز را عوض کرد نوسانات ارز بر عهده فروشنده می باشد
بیمه نامه باید دست کم ۱۱۰% ارزش کالا را پوشش دهد به ۱۰% اضافه عدم النفع گفته می شود. عدم النفع بابات پوشش هزینه هاییست که در پیش فاکتور دیده نشده است ..
بیمه نباید منبع استفاده(سود)قرار بگیرد. بیمه گر ذینفع بیمه نامه را به لحظه قبل از وقوع حادثه برمی گرداند یعنی سود نمی دهد زیان را جبران می کند.
در صورت عدم تعیین کلوز بیمه فروشنده با ارائه کلوز سی تعهدات خود را انجام می دهد .
منبع : http://isokar.ir/
نظرات